گنجور

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۶

 

امروز که نوبت جوانی من است،

می نوشم از آن‌که کامرانی من است؛

عیبم مکنید. گرچه تلخ است خوش است،

تلخ است، از آن‌که زندگانی من است.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۷

 

گر آمدنم به من بُدی، نامَدَمی.

ور نیز شدن به من بدی، کی شدمی؟

بِهْ زان نَبُدی که اندرین دیْرِ خراب،

نه آمدمی، نه شدمی، نه بُدَمی.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۸

 

از آمدن و رفتنِ ما سودی کو؟

وز تارِ وجودِ عمرِ ما پودی کو؟

در چَنْبَرِ چرخِ جانِ چندین پاکان،

می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۹

 

افسوس که بیفایده فرسوده شدیم،

وَز داسِ سپهرِ سرنگون سوده شدیم؛

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم،

نابوده به کامِ خویش، نابوده شدیم!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۰

 

* با یار چو آرمیده باشی همه عمر،

لذاتِ جهان چشیده باشی همه عمر،

هم آخِرِ کار رحلتت خواهد بود،

خوابی باشد که دیده‌باشی همه عمر.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۱

 

اکنون که ز خوشدلی به‌جز نام نمانْد،

یک همدمِ پخته جز میِ خام نماند؛

دستِ طَرَب از ساغرِ می بازمگیر

امروز که در دست به‌جز جام نماند!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۲

 

ای‌کاش که جای آرمیدن بودی،

یا این رَهِ دور را رسیدن بودی؛

کاش از پیِ صد هزار سال از دل خاک،

چون سبزه امیدِ بر دمیدن بودی!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۳

 

چون حاصلِ آدمی درین جایِ دودَر،

جز دردِ دل و دادنِ جان نیست دگر؛

خرّم دلِ آن‌که یک نفس زنده نبود،

و آسوده کسی‌ که خود نزاد از مادر!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۴

 

* آن‌کس که زمین و چرخِ اَفلاک نهاد،

بس داغ که او بر دلِ غمناک نهاد؛

بسیار لبِ چو لعل و زُلفینِ چو مشک

در طَبلِ زمین و حُقّهِٔ خاک نهاد!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۵

 

گر بر فَلَکَم دست بُدی چون یزدان،

برداشتمی من این فلک را ز میان؛

از نو فلک دگر چُنان ساختمی،

کازاده به کامِ دل رسیدی آسان.

خیام
 
 
sunny dark_mode