گنجور

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - دولت رنجبر

 

اعلان زوال سیم و زر خواهم داد

دولت همه را به رنجبر خواهم داد

یا افسر شاه را نگون خواهم کرد

یا در سر این عقیده سر خواهم داد

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴ - دو بیت از یک غزل

 

عشقی به خدا همان که می گفت: خدای:

از عشق وطن، سرشت آب و گل من

چون کالبدش ز پای تا سر دیدم

عشق همه چیز داشت: جز عشق وطن!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - افتخار شاعر

 

سوگند به مردی، ار پی زر گردم

نامردم اگر، ز گفته ام برگردم!

خوانند مرا همسر قارون و روچلد

گر زآنکه کلانترین توانگر گردم

بگذار، ادیب بی بضاعت باشم

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - لزوم انقلاب

 

این ملک، یک انقلاب می خواهد و بس

خونریزی بی حساب می خواهد و بس

امروز دگر درخت آزادی ما

از خون من و تو آب می خواهد و بس

میرزاده عشقی