گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ١٢ - ترجمه

 

در بذل طعام کوش و افشای سلام

شبها بنماز کوش و الناس ینام

با خویش گشاده کن ره وصلت خویش

پس رو بسلامت بسوی دار سلام

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٢ - ترجمه

 

مردی که صلاح خود نداند در کار

وانهم ننیوشد که بدو گوید یار

او را بگذار و خیر ازو چشم مدار

کو سیلی روزگار یابد بسیار

ابن یمین
 
 
sunny dark_mode