جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن
چون میخم اگر رسد به سر سنگ
زینجا نکنم به رفتن آهنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
بودی به حساب خاطر تنگ
هر گام بر او هزار فرسنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - خبر یافتن پدر مجنون از عشقبازی وی با لیلی و نصیحت کردن در آن باب
داریم درین نشیمن جنگ
صد تیغ به خون یکدگر رنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - خبر یافتن پدر مجنون از عشقبازی وی با لیلی و نصیحت کردن در آن باب
از صلح منش اگر بود ننگ
آغاز کنم به خویش هم جنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
نادیده خراش رشته چنگ
از چنگ کجا برآید آهنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
از گرمی ریگ و سختی سنگ
کرد آبله پای سعی او لنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
در بادیه تو زیر هر سنگ
افتاده سر هزار سرهنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی
ایشان با قیس بر سر جنگ
لیلی بی قیس با دلی تنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
هر کس که کند به قتلش آهنگ
بر شیشه هستیش زند سنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
با زخمه عشق ساخت چون چنگ
شد ساز بدین نشیدش آهنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
زین ریگ که می کنی به خون رنگ
ناری گهری به کف به جز سنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
خلقی ز پیش به دل زنان سنگ
واو چاک فکن به سینه تنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - در صحرا و دشت گردیدن مجنون و خطاب کردن وی با گردباد
او کرده به بالش خوش آهنگ
بر بستر غم سر من و سنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن
یا خود زرهی نهفته در زنگ
پوشیده ز سبزه بر بدن تنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
از قافیه هاش صد دل تنگ
از تنگی خود به سینه زن سنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
غم بی حد و فرصتی چنین تنگ
کردند به طوف خانه آهنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
آن کرده به رمی سنگ آهنگ
وین داشته سر به پیش آن سنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
آن کعبه روی حجازی آهنگ
در بادیه فراخ دلتنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
در بادیه از من است دلتنگ
در کوه ز من زند به دل سنگ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - شنیدن مجنون شوهر کردن لیلی را و اضطراب نمودن وی از آن
کرده ست به دست دیگر آهنگ
کف را مده از حنای او رنگ