گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۶

 

صبوری در غم جانان که دارد

دوای درد بی درمان که دارد

مرا گفتید بی سامانی از عشق

به عشق تو سرو سامان که دارد

به جان آمد دلم در بند هجران

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode