×
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » مقدمه
کَالدُّرِّ فِی صَدَفٍ وَالخَمرِ فِی خَزَفٍ
در زلف نگر، نه دور جائیست
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب دوم » داستان آهو و موش و عقاب
کاری که نه کارِ تست، مسپار
راهی که نه راهِ تست، مسپر
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب پنجم » داستانِ نیک مرد با هدهد
ناکام شدم به کامِ دشمن
تا خود ز توام چه کامروزیست؟
مرغیست دلم بلند پرواز
لیکن ز قضاش، دام روزیست
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هفتم » داستان شتر با شتربان
ای مرهمِ صد هزار خسته
وی شادیِ صد هزار غمگین
وی از همه روبها ندیده
رایِ تو ظلامِ روی تخمین
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هفتم » داستانِ موشِ خایهدزد با کدخدای
چون کار بنام آید و ننگ
بر آتش چون کباب و بر تیغ چوزنگ
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستان خسرو با مرد زشتروی
داده بقلم قرارِ دولت
تیغ آمده یارِ غارِ دولت
بگشاده گرهز ابرویِ بخت
بر بسته همه شکارِ دولت