×
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷
حُسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لالهگون باد
اندر سرِ ما خیالِ عشقت
هر روز که باد در فزون باد
هر سرو که در چمن درآید
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸
آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد
آبی که خِضِر حیات از او یافت
در میکده جو، که جام دارد
سررشتهٔ جان، به جام بگذار
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸
یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد
هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟
در بحرْ فِتادهام چو ماهی
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳
گل بی رخِ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طَرفِ چمن و طوافِ بستان
بی لالهعذار خوش نباشد
رقصیدن سرو و حالتِ گُل
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲
عشقِ تو نهالِ حیرت آمد
وصلِ تو کمالِ حیرت آمد
بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر
هم بر سرِ حالِ حیرت آمد
یک دل بنما که در رَهِ او
[...]