گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴۴

 

از بس که ریخت چشمم بهر تو خون تیره

کم ماند بهر گریه در چشم من ذخیره

چشم مقامر تو از بس دغا که دارد

مالیده صبر ما را همچون سفوف زیره

ای من غلام آن لب کان را اگر چه بیند

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode