گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

آزاد سرو بستان از جان شدیم بندت

از چشم زخم دوران یارب مبا گزندت

چون دل به بند زلفت بستم ز روی اخلاص

من چون خلاص خواهم ای نازنین ز بندت

زلفت کمند دلها من آهوی گرفتار

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode