گنجور

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

پستی ز سر بلندی است و ز شهرت است آفت

گمنام شو که راحت در عزلت و خمولتست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

تن را نبود سودی جان را نماند یاری

با آن همه طلبکار این نسیه لاوصولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

تا کی خیال بافی با چند نادرستی

کار مآل بینی کار ذوی العقول است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

پایان کار خود کن از حال حر تصور

جسمت چرا نژند است جانت چرا ملولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

هر دم تعجب حر گشتی فزون از این کار

غافل که این عنایت از عشق بوالفضولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

آری چنین امامی است مصداق رحمه الله

هم منتهای مامول هم غایت السئولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

تا راه او ببستند از چار سو ز عدوان

آن را که ارث ما در دنیا ز عرض و طولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

بنیان وی هدر یافت بنیاد وی هباء دید

دانست آخر دهر مکر و فریب گولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

یعنی عدول بنمود از آنچه دل بدو داشت

گفتا برات بی‌اصل درمان او نکولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

رو سوی درگهی کرد کز کثرت مکارم

میکال را هبوطست جبریل را نزول است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

جبهه بدان دری سود از کثرت تمنا

کش جبرئیل بی‌اذن ممنوع از دخولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

اول اگرچه از من بر حضرتت جفا شد

از کرده‌های بی‌جا اکنون مرا عدول است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

گاهی شود که انسان از شیوه لئامت

در حق خود ظلومست در کار خود جهولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

آری صفات باری دایم ز برد باری

اشفاق را مهیا الطاف را شمولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

از بهر داد سر جوینده بهانه

چون با ر بس گرانی کور را بدل حمولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

در هیچ دین و مذهب ای خلق نامسلمان

نه تابع فروع است نی جامع الاصولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

کز تشنگی حریمش نالد زنای چون نی

با آنکه آب عالم مهریه بتول است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

وز داس تبع بنمود کشته ز کشته خرمن

گفتی که شیر غضبان با بختی ز لول است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

آمد به روی بالین دلبند بوترابش

آن‌سان‌که فی‌الحقیقه آمال را حصولست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۴ - وقایع جناب حر بن یزید ریاحی

 

اول قدم به مقدم بنمود جان نثارش

آن را که در فنایش ارواح را حلولست

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode