گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴

 

میرم ز هجر و گویم، یا رب به حسرت من

کز داغ دل مسوزان، کس را به محنت من

هنگام نزع این است، مقصود من که گر یار

چیزی اگر نگردد، فهم از اشارت من

خوش ساعتی که می کرد، منعم ز گریه، محرم

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode