گنجور

ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۴ - شکایت از دوریِ یار

 

چندی گُزیده یار ز من دوری

افزوده شور بختِ مرا شوری

چون بیندم به خویش فزون مشتاق

از من فزون کند بتِ من دوری

آری مجرّبست که در هر باب

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۴ - گریز از نادان

 

دادم به مسیوهال خراسان را

عیسی صفت گریختم از احمق

نادان به کارها شده مستولی

دانا به خون دل شده مستغرق

ایرج میرزا