گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

دلرا چو کرد عشق تهی و فرو نشست

ای صبر باوقار تو برخیز کو نشست

بی بند عشق هیچ کس از جای برنخاست

در حلقه یی که آن بت زنجیر مو نشست

آنرا که زندگی دل از درد عشق اوست

[...]

سیف فرغانی
 
 
sunny dark_mode