گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - در طلب احسان

 

گفتم چو لطف بار خدایم قبول کرد

جانم ز قهر و غصهٔ ایام رسته شد

گفتم چو صبح وعدهٔ انعام او دمید

روزیم فاضل آمد و روزم خجسته شد

خود بعد انتظار درازم گلو گرفت

[...]

انوری
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - داغ نیستی

 

واحسرتا که رشته دولت گسسته شد

پشت امل زبار مصیبت شکسته شد

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode