گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

اندیشه جمال تو حیرانی آورد

سودای طره تو پریشانی آورد

ما را چه کار با سرو سامان که عشق تو

درکار عقل بی سر و سامانی اورد

گفتی که ترک عشق کن و راه عقل گیر

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۵

 

خامش نشین که جمع نشستن به خامشی

بهتر ز گفتنی که پریشانی آورد

از سر سر به مهر پشیمان نشد کسی

بس فاش گشته سر که پشیمانی آورد

جامی
 
 
sunny dark_mode