گنجور

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵

 

باشد بدل شکایت اگر از غمی ترا

باهیچکس مباد حکایت از آن کنی

گردوست است رنجه نماییش دل زغم

ور دشمن است خاطر او شادمان کنی

وین هم غم دگر که زبیهوده گفتنی

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۷

 

وقتی گذر فکند بمن کاروان عشق

این آتشم بسینه از آن کاروان بجاست

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۳

 

نه غارت خزان و نه غوغای زاغ دید

آسوده بلبلی که گرفتار دام بود

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۵

 

خود را مگر باو بفروشم و گرنه من

آن نیستم که خواجه خریدار من شود

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۶

 

گفتم که کاش غیر ترا همنشین نبود

گفتا که غیر نیز مرادش جز این نبود

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۷

 

گفتم خلاف وعده مکن ترک وعده گفت

گفتم که باش یار یکی یار غیر شد

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۲

 

بنمود روی خویش چو چشمم پر آب دید

نتوان بجز در آب بلی آفتاب دید

نشاط اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode