گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - مدح

 

با آن همه که چهره ی دعوی سیاه کرد

خورشید را خجالت رای منیر من

من در کمند عجز اسیرم بمدح تو

بوده مبارزان معانی اسیر من

در ملک نظم و نثر نشان هاست بیشمار

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - مدح

 

در مدح تو به عجز مقرّ شد ضمیر من

با آنکه عاجز است جهان از نظیر من

اثیر اخسیکتی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۵

 

هویی کشید کلک قیامت صریر من

صد نیستان گداخت گره در صفیر من

خاک زمین فقر گلستان دیگر است

زان چشم بلبلی که دمید از حصیر من

هر جا عیار اول و آخرگرفته‌اند

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode