گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸

 

در زیر زلف روی تو چون گل شکفته است

گل بین که زیر سایه سنبل شکفته است

مشکل که از رخ تو کسی را گل مراد

در باغ آرزو بتخیل شکفته است

بس نیست داغهای توام بر جگر که باز

[...]

اهلی شیرازی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

از اشک و آه من گل و سنبل شکفته است

از ناله ام ترانه بلبل شکفته است

سیر خزان تنگدلی کرده ایم ما

آن کس بهار کرده که گل گل شکفته است

هرکم نگاهیش ز دلم برده حیرتی

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode