گنجور

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

آن نازنین پسر که دل از ما ربود و رفت

خود را چو مه ز دور بهر جانمود و رفت

یک خنده کرد از لب لعل عقیق رنگ

خون دلم ز دیده گریان گشود و رفت

در فکر آن دهان که دل ما چو موی شد

[...]

۷ بیت
کوهی