صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۹
گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد
دیهیم نخوت از سر قیصر گرفته اند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
در هیچ جا غریب نباشد خداشناس
عارف حضور کعبه ز بتخانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
مرغی که شد ز دام تو آزاد در بهشت
سر زیر بال خویش غریبانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
همکاسه هر که با فلک سفله می شود
در کام شیر دست دلیرانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
نسبت کند دو رشته همتاب را یکی
دیوانه وحشت از دل دیوانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
فانوس اگر چه پرده چشم است شمع را
غیرت به دور گردی پروانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
آزاده ای که دردسر زندگی کشید
از تیغ نشأه لب پیمانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
از رهبرست قافله اشک بی نیاز
این رشته ره به گوهر یکدانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
سنگ نشان بود حرم کعبه شوق را
مجنون ز داغ فیض سیه خانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
صائب دلم سیاه شد از روی گرم چرخ
شمع لئیم روشنی از خانه می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۵
هرگز چو زلف ماتمیان دست روزگار
سررشته امید مرا شانه ای نکرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۵
سالک به تازیانه شوق از جهان گذشت
این سیل التفات به ویرانه ای نکرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۵
فانوس چون کفن نشود بر فروغ شمع
هرگز رعایت دل پروانه ای نکرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۵
هرچند لاله چشم وچراغ بهار بود
عمرش وفا به خوردن پیمانه ای نکرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۵
در موسم چنین دل نادردمندما
صائب هوای گوشه میخانه ای نکرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۲
چون ریشه درخت که ماند به جای خویش
شد زندگی وطول امل برقرار ماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۲
ناخن نزد کسی به دل سر به مهر ما
این غنچه ناشکفته بر این شاخسار ماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۲
زین پنج روزه عمر که چون برق وباد رفت
غمهای بی شمار به این دلفگار ماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۲
زان سرو خوش خرام که عمرش درازباد
از خویش رفتنی به من خاکسار ماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۲
خواهد گرفت دامن گل را به خون ما
این آشیانه ای که ز ما یادگارماند