نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
شط فرات راند ز طوفان کربلا
وآنگه سر حسین به خون روان نهاد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
پنجاه و هفت سال بدین حال زنده بود
آخر ولید شربت زهرش به کار کرد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
مسموم شد به زهر براهیم بن ولید
از دار حادثات بدرالسلام شد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
منصور آن ستمگر شوم دوانقی
او را شهید از سر جهل و جفا نمود
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
هارون به زهر شاهک شومش شهید ساخت
قطبیتش به قبله هشتم رضا رسید
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
وقت مسام دختر مأمون به دشمنی
دستار زهر کین به کف آن جناب داد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
بر دست جعفر متوکل شهید شد
باب الخلافتش ولد جانشین گشاد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
با این کمال شربت مسموم معتمد
بر حنجر مبارک او خنجری نمود
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی
جاه یزدید و قوم یزیدش مراد نیست
حب علی و آل علی باد بر مزید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۶۵
بر جبههاش غبار خجالت نشسته باد!
سیلی که بر خرابه من ترکتاز کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۶۷
شیرازهٔ بهار تماشا گسسته بود
تا مرغ پر شکستهٔ ما فکر بال کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۳۰
با زاهدان خشک مگو حرف حق بلند
منصور را ببین که چه از دار میکشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۹۸
یک دل، حواس جمع مرا تار و مار کرد
زلف شکسته تو به صد دل چه میکند؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۳۵
محراب صبح گوشهٔ ابرو بلند کرد
ساقی مهل نماز صراحی قضا شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۳۹
میخوردن مدام مرا بیدماغ کرد
عادت به هر دوا که کنی بیاثر شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۶۳
دور نشاط زود به انجام میرسد
می چون دو سال عمر کند، پیر میشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۶۹
نتوان به آه لشکر غم را شکست داد
این ابر از نسیم پریشان نمیشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۰۷
احوال من مپرس، که با صد هزار درد
میبایدم به درد دل دیگران رسید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲۰
از نغمه پرده مطرب دستانسرا کشید
دام پری شکار به روی هوا کشد
هر جا که رفت داد گریبان به دست غم
از پای گل کسی که درین فصل پاکشید
سرو ترا ز سایه چکد آب زندگی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۹۵
اول به ظالمان اثر ظلم می رسد
پیش از هدف همیشه کمان ناله می کند