×
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴
از نور یار چون نفسم خانه روشن است
بیرون برید شمع که کاشانه روشن است
نازم به فیض عشق که در خانقاه و دیر
چشم و چراغ شمع به پروانه روشن است
از حسن دوست دم به دم اسرار گفتن است
[...]
![عرفی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/orfi.gif)
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
عالم تمام از رخ جانانه روشن است
از یک چراغ، کعبه و بتخانه روشن است
چون آفتاب، نور می آفاق را گرفت
گر کور نیستی ره میخانه روشن است
دارد رواق چشم ز خون دلم چراغ
[...]
![حزین لاهیجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hazin.gif)