گنجور

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸

 

هر ذرّه‌ را ز مهر کمندی است در گلو

نگذاشته است دام تو یک آفریده را

بی‌تابی‌ای که دل کند از عارضت مرنج

رحم است این سپند به آتش رسیده را

قصاب کاشانی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲

 

جلدی است روزگار سراسر حدیث غم

بر هر ورق که می‌نگرم مدعا یکی است

قصاب کاشانی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۹

 

تعمیر ماست خانه خرابی اگر کسی

ما را خراب می‌کند آباد می‌کند

قصاب کاشانی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۳

 

ای شعله لاف پاکی دامن چه می‌زنی

پروانه‌ات همیشه در آغوش می‌کشد

قصاب کاشانی
 
 
sunny dark_mode