گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵

 

دانی که چیست بار ترازوی این دو دم

این پله اش حدیث حدوث است آن قدم

آباد باد ملک عدم زان که در وجود

آمد جهان و هر چه در او هست از عدم

با آن که پی به پی ز پی عمر می روم

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode