گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

بس بود اینکه سوی خود راه دهی نسیم را

چشم زد خسان مکن عارض همچو سیم را

ما و نسیم صبحدم بوی تو و هلاک جان

نیست امید زیستن سوخته جحیم را

من به هوای یک سخن، تو همه تلخ بر زبان

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode