گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۹

 

ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شکنی

حبک اضنی بدنی شوقک افنی وسنی

چهره برافروخته ای جان کسان سوخته ای

ماه کدامین فلکی شمع کدام انجمنی

دیده کنم فرش رهت چون تو به سویم گذری

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان) » بخش ۱۴

 

کیست اهل کرم آن کس که چو سایل به درش

آورد آنقدر امید که در دل گنجد

بگشاید کف احسان و ببخشد چندان

که نه در حوصله همت سایل گنجد

جامی
 
 
sunny dark_mode