×
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱
عشق چو جور و ستم آغاز کرد
بر رخ عاشق در غم باز کرد
شد بجهان رسم نیاز آشکار
شاهد حسنش چو بخود ناز کرد
خواست کند غارت دین و دلم
[...]
۷ بیت