گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰

 

چند جفا شیوه و عادت کنی؟

وقت نیامد که مروت کنی؟

خود چه شود، گر به اسیران خویش

لطف به اندازه حسرت کنی؟

جان ز غمت بر لبم آمد نشست

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۱ - تعریف توکل و قصه رهزن فقیر شده و حال بت‌پرست تارک دنیا

 

زنده‌دلی بهر تماشای هند

رفت ز کشمیر به اقصای هند

راهزنی دید، شده خرقه‌پوش

لب به جز از ذکر الهی خموش

پختگی از هر طرف آموخته

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۲ - مذمّت مدح خسان و فواید هجو ایشان و مذمّت شعرای طامع و کاذب

 

دوش به رسواشدن عالمی

بود سرم بر سر زانو دمی

ناخن طبعم پی مضمون بکر

عقده‌گشا گشت ز گیسوی فکر

معنی باریک گزیدم بسی

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۳ - در شکایت از احوال خود و ستایش عشق

 

من چه کسم؟ غم‌زده بی‌کسی

بر سر گرداب ملامت خسی

نغمه من، ناله شب‌گیر غم

دایره‌ام حلقه زنجیر غم

آب دم تیشه خورد ریشه‌ام

[...]

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode