گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

هر شبی از سر شک من، دامن خاک تر شود

شاد شوم اگر ترا ، از غم من خبر شود

بی تو تنم ز لاغری، گشت برای صفت که گر

دست در آه من زند، تا بستاره برشود

هر سحری که آورد، باد نسیم زلف تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

بس که خیال آن پری، مایه دردسر شود

ترسم اگر ببینمش، دردسر دگر شود

اشک جهان نورد من، یاد نکرد دیده را

یاد پدر نمی کند، طفل چو دربدر شود

طغرای مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۴

 

طبع قناعت اختیار مصدر زیب و فر شود

آب‌ گهر دمد ز صبر خاک فسرده زر شود

همت ‌پیری‌ام رساست‌ ضعف حصول مدعاست

هرچه به فکر آن میان حلقه شود کمر شود

پایهٔ اعتبارها فتنه کمین آفت است

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode