گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده

گل ز رخ تو منفعل، لاله به هم برآمده

دیده ندیده، تا جهان هست، به لطف قامتت

بر لب جویبار جان سرو سمنبر آمده

گرچه نهد بر آسمان مسند حسن مه، ولی

[...]

نسیمی
 
 
sunny dark_mode