گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

آن که قرار ما بود قصه آشنائیش

کی برسد به مهر و مه دعوی روشنائیش

این همه گفتگو عبث بر سر عمر و زید شد

خوش بود آن که بشنوم صحبت آشنائیش

هیچ از او بجز وفا، سر نزند به عهد ما

[...]

افسر کرمانی
 
 
sunny dark_mode