گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

بر سر خاک دوستان، پا نه و دیده برگشا

رو نفسی بخود فرو، یک نفس از خودی برآ

لوح مزار دوستان، پیش نظر نه و، ببین

صورت حال خود ازین، آینه بدن نما

رشحه خون نگر که چون، بسته بغازگی کمر!

[...]

واعظ قزوینی