گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۹

 

آینه‌ام من آینه‌ام من تا که بدیدم روی چو ماهش

چشم جهانم چشم جهانم تا که بدیدم چشم سیاهش

چرخ زمین شد چرخ زمین شد جنت مأوی راحت جان‌ها

تا که برآمد تا که برآمد بر که جودی خیل و سپاهش

پشت قوی شد پشت قوی شد اختر دولت عدل و عنایت

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۷

 

دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی

اختر و گردون اختر و گردون برده ز زهره جام حبیبی

جمله جان‌ها جمله جان‌ها بسته پر و پا بسته پر و پا

همچو دل من همچو دل من دلخوش اندر دام حبیبی

دام تو خوشتر دام تو خوشتر از می احمر وز زر اخضر

[...]

مولانا
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

زلف و قدت راست ای بت سرکش، چشم و رخت راست ای گل رعنا

سنبل و شمشاد هندو و چاکر، نرگس و لاله بنده و لالا

ساخته ظاهر معجز لعلت ز آتش سوزان چشمهٔ حیوان

کرده هویدا صنع جمالت در گل سوری عنبر سارا

آتش آهم ز آتش رویت سیل سرشگم بی مه رویت

[...]

محتشم کاشانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۱

 

دوری بزمت در غم‌ و شادی ‌گر کند این می قسمت جامم

صبح نخندد بر رخ روزم‌، شمع نگرید بر سر شامم

صورت و معنی هیچ نبودن‌، چند زند پروبال نمودن

همچو عرق به جبین تحیر، نقش نگین شد داغ ز نامم

غنچه هم آخراز می رنگش‌، شیشهٔ طاقت خورد به سنگش

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode