گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۲

 

باده بده ساقیا عشوه و بادم مده

وز غم فردا و دی هیچ به یادم مده

باده از آن خم مِه پر کن و پیشم بنه

گر نگشایم گره هیچ گشادم مده

چون گذرد می ز سر گویم ای خوش پسر

[...]

مولانا