×
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲
دور شد از یکدگر دور ز جانان من
جان من از جسم من جسم من از جان من
داغ تو و درد تو هست مرا خوش که هست
مرهم من داغ تو درد تو درمان من
از غم دلبر دلم خون شد و آن خون همه
[...]
۶ بیت