گنجور

 
۱
۲
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

دهقان در بوستان همی سحر آمد

تا ببرد جانشان به ناخن و چنگال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بر سر گهواره‌شان به روی فتاده

مروحهٔ سبز در دو دست همهٔ سال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

هر یکی از ساعدین مادر و بازو

خویشتن آویخته به اکحل و قیفال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

دهقان روزی ز در درآید شبگیر

گوید: کان دختران گربز محتال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

من نه مسلمانم و نه مرد جوانمرد

گر سرتان نگسلم زدوش به کوپال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

حنجره و حلقشان ببرند ایشان

نادره باشد گلو بریدن اطفال!

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

در طمع آنکه کشته را بفروشند

اینت عجایب حدیث و اینت عجب حال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

نه به قصاصش کنند خلق اشاره

نه به دیت پادشاه خواهد ازو مال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

راست چو کشته شوند و زار فکنده

آیدشان مشتری و آید دلال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

روز دگر آنگهی به ناوه و پشته

در بن چرخشتشان بمالد حمال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

تا برود قطره قطره از تنشان خون

پس فکند خونشان به خم در قتال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

آید هر ساعتی و پس بنیوشد

تا شنود هیچ قیل و تا شنود قال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

گوید کاین می مرا نگردد نوشه

تا نخورم یاد شهریار عدومال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

همچو سلیمان که بیش بود ز داوود

بیشتر از زال بود رستم بن زال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

گرگ بر اطراف این حظیره روانست

گرگ بود بر لب حظیره علی حال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

هر که بجنباند این درخت کلان را

از بر او مرغکان زنند پر و بال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

ایزد کرده‌ست وعده با ملک ما

کش برساند به هر مراد دل امسال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

باز ندارد عنان و باز نماند

تا نزند در یمن سناجق اقبال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

دست به می شاه را و دل به هژیران

دیده به روی نکو و گوش به قوال

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

عالم خاک کف دو پای تو کرده‌ست

عز و جل ایزد مهیمن متعال

۱ بیت
منوچهری
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۳