گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۰

 

که با قد دو تا از مرگ غافل می تواند شد؟

که ایمن زیر این دیوار مایل می تواند شد؟

درین بستانسرا هر برگ سبزی را که می بینی

اگر بر خویش پیچد غنچه دل می تواند شد

شتاب آلودگی دارد ترا در راه در منزل

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۴

 

عیار ناقصان از فکر کامل می تواند شد

زبان گر خامشی عادت کند دل می تواند شد

گهر در عقد گوهر با زبان حال می گوید

که بی پا و سران را جاده منزل می تواند شد

ز برگ لاله گر برداشتن توان سیاهی را

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode