گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱

 

عجب در عربده‌ست امروز با من ترک مست من

گریبانم به دست او و دامانش به دست من

منم پر سرو و گل باغی ز فکر قد رخسارش

که باشد تیر طعن عیب‌جویان خاربست من

به دارم سر بلندی داد آن نخل جهان آرا

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱

 

بیا ساقی که شد با می پرستان عهد گل تازه

فکند آواز بلبل در چمن زین معنی آوازه

کهن رسمیت توبه ترک آن خوشتر درین موسم

که سبزه خرم است و سوری و سوسن تر و تازه

ز باد محنت دوران شد ابتر دفتر عیشم

[...]

جامی
 
 
۱
۲