گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

مدان یک دم روا ای خواجه در دادن توقف را

که تا استاده یی، مرگ از کفت گیرد تصرف را

در اقلیم قناعت، زین سبب تنگی نمی باشد

که بیرون کرده اند از شهر درویشان تکلف را

بقدر لب گزیدن، صرفه کن از زندگی وقتی

[...]

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode