عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
دهانش چشمه زهر است از لذت دری بگشا
که شیرین کام سازد میوه های باغ احسانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
ز بس کز هر سر مویش تراود چامه خونی
بود فواره خونجگر طوق گریبانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
دل او در هوای عالم قدس است می دانم
که چون رخت از جهان بندد توان گفتی مسلمانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
دلم بر هرزه گردیهای این گمراه می سوزد
مهل زین بیشتر سرگشته صحرای خذلانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
متاع ترهانم گر بدل ماند زیان دارد
برون می ریزم از دل تا شوم فارغ زنقصانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
حکیم در سخن اینک حدیثم فاش می گوید
که افلاطون بود عرفی و شیراز است یونانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
دم عیسی تمنا داشت خاقانی که برخیزد
به امداد صبا اینک فرستادم بشروانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
ندارد ساده زین بخشی که نظم لامکان سیرم
گذار قافیه هرگز نیفتاده بسلمانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
بمشرق می رود ترسم که روح انوری ناگه
برات از تنگدستی آورد ملک خراسانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
میان انوری و عرفی ار جوید کسی نسبت
حدیث ماه نحشب عرضه دارد ماه تابانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
وگر نشنیده است این قصه را بعد از شکر خندی
بگو از حالت یوسف شماری گیر از اخوانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
فکندم جوشن آوازه ای بر دوش نام خود
که نشکافد بمیدان قیامت تیغ نسیانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
بباغ نظم خود می نازم آخر چون ننازد کس
که دارد عطر گیسوی رسول الله ریحانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
بحل باد از من آن کس کز حسد عیبش کند اما
زبان لفظ و معنی می کند شمشیر بارانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
بصد جانش خریدم کی روا باشد که بفروشم
بتحسین تنگ فهمان و احساس لئیمانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
بیک ارزان گرانش می شمارم گرتو بستانی
دهد گر خرمن مه آسمان بشمارم ارزانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
تو دانی قیمت آبش که هم خضری و هم چشمه
نه اسکندر که از لب می گریزد آب حیوانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
تعالی الله چه نخل است این به آب دیده پرورده
که بیتحریک میریزد گل معنی ز اغصانش
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
شمار، از حد وصفش قاصر آمد این اشارت بس
که «عمان الجواهر» نام کردند اهل عرفانش
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
امامی سیدی مولای سوی فیض خود بنگر
سلیمان با همه حشمت نظرها بود با مورش