گنجور

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

اگر از حرمت اندیشی بیا تا حکم بنمایم

ز سلطان شریعت لیک ننمایی به خاقانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

شهنشاه سریر قاب قوسین احمد مرسل

که بر پیشانی تقدیر مرقوم است فرمانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

شهنشاهی که فراشان بزم او بصد منت

بفرش عرش میریزند گرد فرش ایوانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

شهنشاهی که هست از غایت درویشی و همت

وجود خود فراموش و غم عالم فراوانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

شهنشاهی که چون آماده شد جمازه جاهش

فرو بستند از عرش برین محمل بکوهانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

بجنت گر برات نعمت جاوید بنویسد

سواد از دیده آلاید بنوک خامه رضوانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

نسیم فیض او چون محو سازد گرد نادانی

صفای جوهر آئینه علم است تاوانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

ادیب عقلش ار یابد نخی بر دامن طفلان

ز نخ بر علم افلاطون زند شاگرد نادانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

بنازم عزت و شان را که در ایوان سلطانی

علی آرایش بزم است و جبریل است مهمانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

جهانی را همای فیض او در زیر پر دارد

که مینازد بزاغی هدهد روح سلیمانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

بهشتی نزهت گلگشت او دارد که هر ساعت

ز طوبی تاج می گیرد پی بازیچه ریحانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

نخوردند از محبت ابنیا لذت رسان زخمی

که جان مست او نگذاشت یک زخم نمایانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

کسی کز خوان نافرمانیش نعمت خورد، دوزخ

خلال از شعله آتش فرستد بهر دندانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

گل رحمت بود خودرو گیاه گلشن طبعش

صفت امکان بود حق ناشناس نعمت خوانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

عتاب او بود رخشی که هر گاهش برانگیزد

غبار مرگ خیزاند زآب خضر جولانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

عطای او بود ابری که در صحرای ناکامی

گل مقصود رویاند زخار یأس بارانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

زهی عزت که بی نعت تو لوح معصیت گردد

هرآن نامه که بسم الله بود تذهیب عنوانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

زهی رحمت که بنمودی بخلق آییینه روی

که ایزد در نقاب حسن خود می داشت پنهانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

کسی کز گلشن مهرت بمژگان خار می چیند

نویسد باغبان روضه طوبی گل افشانش

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»

 

شها بر«عرفی» پژمرده رحمی کن که می شاید

چنان پژمرده باغی ریزشی زین ابر نیسانش

عرفی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
sunny dark_mode