گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳ - شمس‌الدین‌جان

 

شهادت بسملم از یک نگاه چشم مستستش

اجل در خاطرم نآید ز لعل می‌ْپرستستش

محیط کلفت غم را دلم زان رو شده ماهی

که تا بیرون کشد زان بحر غم آن مه به شستستش

سر تسلیم خوبان را به پای او ازان باشد

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode