گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم‌نفس باشم

نه چون وقت گل آید در شمار خار و خس باشم

مرا از سوختن شد دولت پروانگی حاصل

چرا بیخود به شهد عیش مایل چون مگس باشم

مرا جذب عتابت می‌کشد در بزم وصل آخر

[...]

بابافغانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

 

چو فارغ در گرفتاری ز جور خار و خس باشم

همان بهتر که در گلشن نباشم در قفس باشم

نگیرد چون غبارم دامن منزل بود یکسان

اگر از ره‌نوردان گاه پیش و گاه پس باشم

ز عشقم سرخوش و فارغ ز هر دشمن نیم مستی

[...]

مشتاق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode