حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
حجاب طلعت جانان توئی تست ای نادان
حجاب از پیش برخیزد چو تو از خود شوی یکتا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
جهان پر دلبر زیباست کو یک عاشق صادق
فلک پر کوکب رخشاست کو یک دیده بینا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
مرا از تو شگفت آید که اندر بحر بی پایان
تو بینی زورق و هرگز نبینی موج دریا را
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
عجب چشمی است چشم تو که چندین ذره در عالم
تو بینی و نمی بینی رخ ماه جهان آرا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
تو این کشتی هستی را ببحر نیستی افکن
که ملاح بقا گوید که بسم الله مجزیها
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
اگر سرمایه وصلش بدست آوردنت باید
بسوزان هر دو عالم را بسوز آن آتش سودا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
چو تو از خود برون آئی درآئی در حریم جان
گر از گلخن برون آئی روی در گلشن اعلا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
چو شهبازی و شهبازت همی خواند بسوی شه
نمی پری و در پری چو زاغان جانب صحرا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
دو سه روزی چو شهبازان ببند از غیر شه دیده
که تا چون چشم بگشائی به بینی شاه خوش سیما
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
اگر دیدار ننماید بمشتاقان خود فردا
چه نفع از روضه رضوان چسود از سایه طوبی
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
چو با دلدار بنشینی چه دیر آن خانه چه کعبه
چو با خورشید همراهی چه جا بلقا چه جا بلسا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
بنور عشق چون روشن شود چشم جهان بینت
نه بینی جز یکی شاهد بزیر پرده سما
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
همان آبی که در دریا هزاران قطره دریا شد
چو آید جانب دریا شود آن جمله ناپیدا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
تو مرآت صنایع را بچشم عارفان بنگر
که در چشم خدابینت نماید هر یکی زیبا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
اگر چشمت خلل دارد قلاویزی بدست آور
که بی همراه این ره را نشاید رفت بر عمیا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
بلای راه بسیار است بی لا رفتن امکان نیست
که رهبر چون ز لا نبود نیابی ره سوی الا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
قلاووزی چو لا هرگز کجا یابی که در پیشت
کمر بسته است خدمت را و کرده از سر خود پا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
پی معراج الاالله ز شکل لا بود سلم
تو بی یاری این سلم سلامت کی روی بالا
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
نداده داد لا هرگز ز دینت کی خبر باشد
که دین گنجی است بی پایان و لا چون شکل اژدرها
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
خس و خاشاک هستی را بروب از صحن قصر دل
که از بهر چنین رفتن چو جاروبی است شکل لا