گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳۸

 

زدل زنگ کدورت چشم خونپالا نمی شوید

که سبزی را می گلرنگ از مینا نمی شوید

نشد شیرینی گفتار من از شوربختی کم

که شیرینی زگوهر تلخی دریا نمی شوید

وضو ناکرده احرام طواف کعبه می بندد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode