گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۵

 

چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بستم

چو زخم به شده چشم از تماشای جهان بستم

ندارم بر بهار این چمن دلبستگی چندان

حنا چون گل به دست خویش از برگ خزان بستم

فراوان عاشقان را دست بسته برد از میدان

[...]

سلیم تهرانی
 
 
sunny dark_mode