گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵

 

مهیا شو دلا در عشق انواع ملامت را

که سنگ کم نمی باشد ترازوی قیامت را

ازان پیوسته دارم بر جگر دندان نومیدی

که کافی نیست پشت دست من زخم ندامت را

چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۷

 

ز خط اندیشه نبود چهره آن سرو قامت را

نمی پوشد حجاب ابر خورشید قیامت را

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode