گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین

 

کنون در زیر هر گلبن قنینه در نماز آید

نبیند کس که از خنده دهان گل فراز آید

زهر بادی که برخیزد گلی با می به راز آید

به چشم عاشق از می تابه می عمری دراز آید

به گوش آواز هر مرغی لطیف و طبعساز آید

[...]

فرخی سیستانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴

 

دم مردن ز شوق آن که یار دلنواز آید

رود صد بار جانم، با نفس ، بیرون و باز آید

نهان هر نامنهٔ عجزی که بنویسم به لطف او

روان ناگشته ، محرم، صد جوابش پیش باز آید

زند بر کربلا صد طعنه، فردا، عرصهٔ محشر

[...]

عرفی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸۱

 

چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون مست ناز آید

که ترسد از گل بیهوشی من بوی راز آید

شهید انتظارم کرد صیادی که در محشر

سر از جا بر ندارم تا صدای طبل باز آید

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode