گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۹

 

دریغ از گردش دوران و دور بی‌ثبات او

که هر لحظه به شویی رام می‌گردد بنات او

چه حرمان‌خیز این صحرا چه آتش‌زاست این بیدا

که زاید تشنگی در کام جان‌ها از فرات او

به جم هم عهد جام وی سریرش خوابگاه کی

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode