×
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶
ره عشق است،کام از ترک می گردد روا اینجا
گدایان را کف دریوزه باشد پشت پا اینجا
ندارد حب جاه و دولت از اهل فنا رنگی
بجای سایه پر می افکند بال هما اینجا
چنان گردنکشی عیب است در اقلیم درویشی
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱
به دعوت همکسی راکس نمیگوید بیا اینجا
صدای نان شکستنگشت بانگ آسیا اینجا
اگربااین نگونی هاست خوان جود سرپوشش
ز وضع تاج برکشکول میگریدگدا اینجا
فلک در خاک پنهانکرد یکسر صورت آدم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲
پل و زورق نمیخواهد محیطکبریا اینجا
به هرسو سیرکشتی برکمر داردگدا اینجا
دماغ بینیازان ننگ خواهش برنمیدارد
بلندی زیر پا میآید از دست دعا اینجا
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بیساحل
[...]